افسردگی: تفاوتها در زنان و مردان

written by ناهید پورمرز 9 فروردین 1397
افسردگی: تفاوتها در زنان و مردان

خانمها بیشتر از آقایان در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند؛ از جهاتی دیگر نیز، افسردگی در زنان و مردان متفاوت است.

خانمها و آقایان متفاوت از همدیگر هستند. تحقیقات برای درک نقش تفاوتهای جنسیتی در بسیاری از بیماری‌ها، از جمله افسردگی رو به افزایش است.

مدتهاست که از لحاظ آماری محققان به این نتیجه رسیده‌اند که خانمها دو برابر آقایان در معرض افسردگی قرار دارند. هم اکنون، علم، چرایی این مسئله را برای ما روشن کرده است. این تفاوت از ساختار مغز شروع می شود. دکتر جرالد روسنباوم، استاد روانپزشکی دانشکده پزشکی هاروارد و رئیس بخش روانپزشکی بیمارستان عمومی ماساچوست، می گوید: « مغز خانمها و آقایان با هم متفاوت است. برخی از اختلالات روانپزشکی در مردان شایع‌تر است. مانند، اوتیسم، و شیزوفرنی. حال آنکه، افسردگی و اضطراب در میان خانمها بیشتر به چشم می‌خورد. این تفاوتها، منعکس کننده تفاوتهای بیولوژیکی در ساختار مغز است».

این تفاوتها توسط هورمونهایی ایجاد می‌شوند که جنسیت را تعیین می‌کنند؛ به ویژه هورمون استروژن و تستوسترون. تفاوتهای جنسیتی در اولین ماههای زندگی – دوران جنینی- شروع می‌شود. مطالعات، تفاوتهایی را بین خانمها و آقایان از لحاظ آسیب‌پذیری در برابر استرس آشکار ساخته است که در افسردگی نقش دارند. خانمها در دوران جنینی، در برابر استرس، و بعد از بلوغ، در برابر افسردگی، بیشتر آسیب پذیر هستند.

افسردگی: تفاوتها در زنان و مردان

این حقیقت که میزان ابتلا به افسردگی در خانمها و آقایان قبل از بلوغ و بعد از یائسگی، تقریباً برابر است، نقش هورمونها را بیشتر آشکار می سازد. دختران در سالهای بلوغ  به دلیل تغییرات هورمونی، حاملگی، و قبل از یائسگی بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند.

دکتر استیون سی.شلوزمن، استادیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد می‌گوید : «محیط هورمونی خانمها متفاوت از آقایان است و این نوسانات در هورمونهای جنسی خطراتی را در پی دارد. اینکه میزان ابتلا به افسردگی با نزدیک شدن به یائسگی کاهش پیدا می‌کند، شاهدی بر نقش هورمونهاست».

خطرات زن بودن

تمام تقصیر را نمی‌توان به گردن هورمونها انداخت. دیگر فاکتورهای بیولوژیکی، مانند سابقه خانوادگی بیماری‌های روانی، و مواجه با آسیب‌های تروماتیک، در ابتلا به افسردگی نقش دارند. مردان نیز هورمونهایی دارند که در دوران بلوغ افزایش پیدا می‌کنند و با بالا رفتن سن، به دلیل کاهش هورمون تستوسترون به «یائسگی» دچار می‌شوند. اما هورمونهای زنانه نوسانات بیشتری دارند.

شروع بلوغ با سندرم پیش از قاعدگی یا PMS همراه است. علائم PMS مانند نفخ، حساس شدن پستان، سردرد، اضطراب و تحریک پذیری ممکن است کوتاه مدت باشند. با این وجود، PMS می‌تواند به اختلال افسردگی قبل از قاعدگی- نوعی افسردگی که باید درمان شود-  منجر شود.

بارداری و تغییرات هورمونی مرتبط با آن، و به همین ترتیب، دیگر استرس‌های مرتبط با بارداری مانند تغییر در سبک زندگی یا کار، مشکلات ارتباطی و سابقه افسردگی قبل از بارداری و یا بارداری غیرعمد و ناخواسته، می‌تواند روی خلق و خوی افراد تاثیر گذار باشد. مشکلات باروری نیز خود مجموعه‌ای دیگر از چالش‌ها هستند.

خطر ابتلا به افسردگی بعد از تولد بچه افزایش پیدا می‌کند. افسردگی پس از زایمان – بسیاری از مادران آن را تجربه می‌کنند- یک وضعیت پزشکی حاد است که در حدود 10 الی 15 درصد بانوان نمایان میشود. همراه با علائم رایج افسردگی، افسردگی پس از زایمان می‌تواند عوارض زیر را به همراه داشته باشد :

افسردگی: تفاوتها در زنان و مردان

  • عزت نفس پایین
  • احساس اینکه « مادر بدی هستم».
  • اضطراب
  • احساس خستگی
  • مشکلات خواب فراتر از بی‌خوابی‌ که نتیجه تولد نوزاد و مراقبت از اوست
  • ناتوانی یا عدم تمایل به مراقبت از بچه
  • افکار صدمه زدن به خود یا بچه

در دوران یائسگی، پایین آمدن هورمون استروژن، زنان را در معرض خطر افسردگی قرار می‌دهد. در مقابل، شواهد نشان می‌دهد که اگرچه نوسانات استروژن ممکن است یک فاکتور خطرآفرین باشد، اما خود استروژن در برابر افسردگی نقش حفاظتی دارد. وقتی زنان وارد سن یائسگی می‌شوند و اثرات حفاظتی استروژن را از دست می‌دهند، خطر افسردگی افزایش پیدا می‌کند. این وضعیت در مورد زمانی که آنها درمان جایگزینی استروژن را متوقف می‌کنند، نیز صادق است. وقتی سطح هورمون ثابت می‌شود، نرخ ابتلاء به افسردگی نیز در زنان و مردان برابر می‌شود.

محرکهای مختلف، واکنش‌های مختلف

افسردگی: تفاوتها در زنان و مردان

بر اساس مطالعه‌ای که در ژورنال روانپزشکی و علوم اعصاب (Psychiatry & Neuroscience) به چاپ رسید، محرکهای افسردگی در خانمها و آقایان مختلف ظاهر می‌شوند. مطالعه‌ای که روی دوقلوهای دو تخمکی انجام گرفت، به این نتیجه رسید که خانمها به روابط بین فردی حساس‌تر هستند. درحالیکه مردان نسبت به فاکتورهای خارجی مانند شغل و اهداف حساسیت بیشتری دارند.

همراه با تغییرات هورمونی، تفاوتهای دیگری نیز از لحاظ دلایل ایجاد افسردگی در زنان و مردان وجود دارد. عوامل تعیین کننده اجتماعی، مانند انتظارات و فشارهای مختلف جامعه ، همچنین، خطر ابتلا به ترامای عاطفی، به ویژه سو استفاده جنسی، در خانمها بیشتر است. دیگر استرس‌های اجتماعی شامل خشونت‌های خانه، آسیب‌پذیری‌های اقتصادی و فشارهای خانوادگی بر دوش زنان بیشتر سنگینی می‌کند. به گفته او اگرچه جامعه  از لحاظ پشتیبانی و انتظاراتی که از زنان دارد، متعادل‌تر شده است، اما، تبعیض جنسیتی هنوز به چشم می‌خورد.

دیگر فاکتورهای تفاوت برانگیز در زنان و مردان بیماری تیروئید است که با خطر افسردگی همراه و در زنان بیشتر شایع است. از طرف دیگر، متابولیزم داروها در زنان سریعتر از مردان است. دوز برخی از داروها باید مشخص شود و حتماً باید به این مسئله توجه کرد.

عدم درمان افسردگی در زنان و مردان به نتایجی متفاوت منتهی می شود. زنان بیشتر از مردان در صدد خودکشی بر‌می‌آیند، اما مردان بیشتر از زنان کار خود را تمام می‌کنند.

علیرغم تفاوتهای آشکار در دلایل، روش درمان افسردگی در زنان و مردان یکی است. رویکردهای درمانی برای زنان و مردان تقریباً یکی است. به نظر می‌رسد که خانمها به رویکردهایی که مستلزم درمان بین فردی است و بر ارتباط اجتماعی تاکید دارد، بهتر پاسخ می‌دهند؛ درحالیکه مردان با دیگر اشکال روان درمانی بیشتر سازگار هستند. هرچند شواهد کافی برای تایید این دیدگاه وجود ندارد.

آیا شما در اطراف خود کسی را می شناسید که با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم کند؟ تجربیات خود در این باره را با ما در میان بگذارید.

مطلب را به اشتراک بگذارید

مقالات مرتبط را بخوانید

بدون دیدگاه