مشکلات خانوادگی چه تاثیری بر کودکان دارد؟

written by هانیه زاهدی 7 آذر 1398
مشکلات خانوادگی

مشکلات خانوادگی در همه خانواده ها مساله ای اجتناب ناپذیر بوده و به اشکال مختلف ظهور و بروز پیدا می کند. آنچه مهم است نحوه برخورد والدین با این مسائل بوده که باید با تدبیر و مدیریت خود و البته به دور از جنجال سعی در حل آنها داشته باشند. قطعا بارها جملۀ “جلوی بچه ها دعوا نکنید” را شنیده اید، اما واقعا چرا؟ تنها برای اینکه بچه ها شاهد دعوای والدین خود نباشند؟ موضوع عمیق تر از این حرفهاست.

تحقیقات نشان داده است که دعوا و مشاجره والدین به مغز کودکان آسیب رسانده و رشد آنها را مختل می کند. در یک تحقیق گسترده، دانشمندان مغز تعدادی از نوجوانان 17 تا 19 سال را اسکن کرده و از والدین آنها خواستند تا وقایع منفی را که خانواده قبل از سن 11 سالگی نوجوانان تجربه کرده اند، ذکر کنند. مطالعات نشان داد که نوجوانانی که با تاریخچه ای از مشکلات خفیف تا متوسط و بعضا سخت مواجه بودند، مخچۀ (بخشی از مغز كه مربوط به مهارت یادگیری، تنظیم استرس و كنترل احساسات است) کوچکتری داشتند. این عامل می تواند خطر ابتلا به مشکلات روانپزشکی را در آینده افزایش دهد.

مشکلات خانوادگی

متداول ترین مشکلات خانوادگی شامل مشاجره یا تنش بین والدین، سوء استفاده جسمی یا عاطفی و عدم محبت یا ارتباط بین اعضای خانواده است. در این میان تنش بین والدین از بقیه معمول تر بوده و ممکن است از نظر آنها مساله مهمی نباشد اما در حقیقت می تواند تاثیرات جبران ناپذیری بر آینده فرزندانشان داشته باشد. حتی هنگامی که والدین در حین اختلاف نظر با یکدیگر آرام ارتباط برقرار کرده و مسئله را حل می کنند، از طریق تعامل های بعدی باید به فرزندانشان نشان دهند که این درگیری برطرف شده تا کودکان تحت تأثیر قرار نگیرند. بچه از همان دوران نوزادی هنگام دعوای والدین، از خود پریشانی نشان می دهد؛ چرا که مغز نوزاد توانایی درک و دریافت صداهای محیط را داشته و می تواند صدای خشن و نابهنجار را تشخیص دهد. واکنش بچه ها در مقابل این قبیل مشکلات می تواند شامل ترس، عصبانیت، اضطراب و اندوه باشد. در صورت مکرر بودن مشکلات خانوادگی، کودکان نیز در معرض خطر بیشتری قرار گرفته و با انواع مشکلات بهداشتی، اختلال در خواب، اختلالات گفتاری و مشکل در تمرکز و عدم موفقیت در مدرسه مواجه شوند. آنها ممکن است پریشانی خود را به شکل رفتارهای بیرونی نظیر “پرخاشگری، خصومت، رفتارهای ضد اجتماعی و غیرمتعهدانه، بزهکاری و خرابکاری” بروز داده و یا آن را در قالب “افسردگی، اضطراب، کسالت و بی قراری” درونی کنند.

روش های کنترل خشم در برابر کودکان را بشناسید.

مشکلات خانوادگی

علاوه بر موارد ذکر شده، کودکانی که در خانواده هایی با درگیری زیاد رشد می کنند، مهارتهای بین فردی، مهارتهای حل مسئله و صلاحیت های اجتماعی ضعیف دارند. این مشکلات خانوادگی بر روابط عاشقانه آنها در دوران بلوغ و بزرگسالی نیز تأثیر منفی می گذارد؛ زیرا درگیری های دائم و مکرر باعث می شود کودکان درکی منفی از خود و دنیای اجتماعی اطرافشان پیدا کرده و تصاویری ناخوشایند و سیاه از روابط خانوادگی داشته باشند. بنابراین مشاجره یک زوج می تواند روابط منفی را در نسل بعدی نیز رقم بزند.

مطالعات نشان می دهد که اغلبِ کودکانی که شاهد دعوای والدین خود هستند، خود را مقصر دانسته و سعی می کنند راه هایی برای مقابله با تنش ایجاد شده، پیدا کنند. بروز این احساس گناه و استرسی که در پی آن حاصل می شود، باعث ایجاد واکنش های فیزیولوژیکی در بدن کودکان شده، که به رشد مغز آنها آسیب می زند. البته عواملی نظیر سن، جنس و خلق و خوی کودک و همچنین روابط خواهر و برادری، دلبستگی به والدین، سلامت روان والدین و مصرف مواد و فشار اقتصادی – اجتماعی همه بر نحوۀ واکنش کودکان به درگیری تأثیر گذاراست؛ در نتیجه این عوامل آسیب به کودک می تواند کمتر و یا بیشتر باشد.

مشکلات خانوادگی

با وجود تمام مشکلات خانوادگی، درصد زیادی از آنها قابل پیشگیری و یا حل شدنیست. از جمله انتخاب شریک مناسب برای زندگی که می تواند محیطی آرام برای رشد فرزندان و به تبع آن نسل آینده ایجاد کند. ما در مقابل فرزندانمان مسئولیتی بزرگ داریم. درک عمیق این مسئله می تواند موجب اصلاح بسیاری از رفتارهای نادرست ما باشد. کوچکترین عملکرد ما توسط کودکان ضبط و ثبت می شود. پس اگر رفتار ناشایستی از ما سر میزند و عواقب آن طور دیگری در فرزندان ظاهر می شود، کسی که سزاوار سرزنش است، خود ما هستیم. قبل از شروع هر کاری، نیاز به آموزش صحیح در آن زمینه است. پس چطور مسئله مهمی مثل ازدواج و بچه دار شدن را مبرا از آموزش تصور می کنیم؟ می توانیم با یادگیری درست و اصولی این مسائل، مشکلات خانوادگی را به حداقل برسانیم.

مطلب را به اشتراک بگذارید

مقالات مرتبط را بخوانید

بدون دیدگاه