وقتی کنترل اعصاب را از دست میدهیم، علیالخصوص در برابرکسی که دوستش داریم، بیشتر از دیگری، به خودمان آسیب میزنیم. متاسفانه، بداخلاقی والدین یا زوجین، دلیل اصلی تیره شدن و از بین رفتن روابط است. روابط خوب بر پایه اعتماد و ارتباط عمیق بنا میشوند، اما وقتی یکی از طرفین در کنترل اعصاب و عصبانیت خود با مشکل مواجه میگردد، دچار آسیب میشود. اگر بر این باور هستید که در کنترل خود مشکل دارید، بدانید که همیشه امیدی هست و راه هایی برای مدیریت اعصاب و بهبود یک رابطه بد وجود دارد.
باورهای شخصی خود را ارزیابی کنید
زندگی درست، نتیجه باورهای درست است. بیشتر عادت های بد غالباً ریشه در ذهنیت غلط دارند. برای مثال، وقتی یک مرد به زنها احترام میگذارد، احتمالاً در خانوادهای رشد یافته که در آن زنانگی امری مقدس تلقی شده است. و یا اگر فردی زود از کوره در میرود و تمایل به آسیب رساندن به بچههایش دارد، به احتمال زیاد در خانهای بزرگ شده است که در آنجا فریاد زدن و آسیب زدن امری عادی و بی اشکال بوده است. باورهایی که هنگام رشد در افراد نهادینه میشوند، تأثیراتی بسیار قوی روی نحوه رفتار شما با خانوادهتان دارند. برای مثال، یکی از دلایلی که بیشتر بزرگترها در ابراز عواطف خود با مشکل مواجهاند، اینست که شاید مذهب یا هر مؤسسه اثرگذار دیگری به آنها آموخته باشد که باید دختر یا پسر خوبی بود و در غیر اینصورت، تنبیه خواهند شد. اگر بر سر همسر یا بچههایتان داد میزنید، سعی کنید باورهای خود را ارزیابی کنید. شاید خدای خود را یک خدای عصبانی میدانید که همیشه آماده است تا اگر زمین خوردید، شلاقش را بر سر شما بکوبد. شاید احساس میکنید که در کودکی با شما بیعدالتی شده است و اکنون ناخودآگاه همان کار را با بچههایتان میکنید و کنترل اعصاب را از دست می دهید.
خودتان را دوست داشته باشید و ببخشید
هرگز نمیتوانید از چیزی که ندارید ببخشید. اگر خودتان را دوست نداشته باشید و یا اگر باور ندارید که فردی دوستداشتنی هستید، در عشق ورزیدن به همسر و فرزندانتان دچار مشکل خواهید شد. بله، ممکن است در حقیقت آنها را دوست داشته باشید، اما همیشه تحت کنترل اعصاب خود هستید و بخواهید یا نخواهید آنها را میآزارید. پادزهر این مشکل اینست که خود را دوست داشته باشید. به خود بقبولانید که شما شایسته دوست داشتن هستید. برای اشتباهاتی که درگذشته مرتکب شدهاید، خود را ببخشید و بدانید که هیچکس نیست که اشتباهات شما را ضبط کرده باشد.
همسر و فرزندانتان را دوست داشته باشید
هیچ چیز مانند عشق ورزیدن تعمدی به همسر و فرزندان، قلب شما را حساس و لطیف نمیکند. ما اغلب فکر میکنیم که عشق باید خودجوش باشد. اما عشق واقعی عشقی است که عامدانه باشد. دوست داشتن تعمدی اعضای خانواده به معنای پیدا کردن راهی برای دوست داشتن آنها است، بدون اینکه احساس آنها را نسبت به خود بدانید. شاید به معنای بیرون بردن همسرتان برای شام یکبار در هفته، اختصاص دادن یک ساعت در روز به بازی با پسرتان، فرستادن گل برای همسرتان وقتی سر کار است یا فرستادن پیامی به دخترتان که چقدر به آنها افتخار میکنید و اینکه چقدر دوستشان دارید، باشد. این روشها بسیار مؤثر هستند. تنها وقتی کنترل اعصاب تان را از دست میدهید که فراموش کنید همسر یا بچههایتان را دوست دارید و تمام آنچه برای آرام شدن به آن نیاز دارید، اینست که عشق و محبت خود را نسبت به آنها به یاد آورید.
صبور باشید
در نهایت، صبور باشید و بدانید که تغییر افکار و احساس در مورد کسانی که دوستشان دارید، میتواند زمانبر باشد، به ویژه اگر سالها با مشکل کنترل اعصاب روبرو بوده اید. از خود انتظار نداشته باشید که یکشبه تغییر کنید و انتظارات غیر واقعی نیز از خود نداشته باشید. از لحظهای که تصمیم میگیرید اعضای خانوادهتان را عامدانه دوست داشته باشید، با چالشهای بیشتری روبرو خواهید شد. این یک جنگ مستمر است؛ چراکه میخواهید یک عادت ریشهدار را از پا در بیاورید. مهمتر از همه، ناامید نشوید و اگر گاه و بیگاه دوباره از کوره در رفتید، امید خود را از دست ندهید.
هیچ چیز در این دنیا با ارزشتر از روابط ما نیست. بیایید برای حفظ ارتباط با همسر، فرزندان، اعضای خانواده و دوستان راههای کنترل اعصاب را یاد بگیریم.