اختلال وسواس فکری (OCD) چیست؟

written by ژاله نوذری 17 آبان 1398
وسواس فکری

وﺳﻮاس ﻳﻚ اﻳﺪه، ﻓﻜـر، ﺗـﺼﻮر، اﺣـﺴﺎس ﻳـﺎ ﺣﺮﻛـﺖ ﻣﻜﺮر ﻳﺎ ﻣﻀﺮی اﺳﺖﻛﻪ ﺑﺎ ﻧﻮعی اﺣﺴﺎس اﺟﺒـﺎر و ﻧﺎﭼـﺎری ذهنی و ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﺎوﻣـﺖ در ﺑﺮاﺑـﺮ آن ﻫﻤـﺮاه اﺳـﺖ. اختلال وسواس فکری – عملی (Obsessive Compulsive Disorder=OCD) اختلال بسيار ناتوان کننده ای است كه معمولاً به مثابه يك بيماری بدعلاج كه نيازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته می شود. تا يك دهه پيش متخصصان بالینی به اين باور دلخوش بودند كه OCD يك اختلال نادر و تقريبا روبه افول است. اما يافته های بر آمده از تحقيقات همه گير شناختی نشانگر شيوع 1% تا 3% اين بيماري در جمعيت عمومی بود، که منجر به زايل شدن اين باور شد.

وﺳﻮاس ﭼﻬﺎرﻣﻴﻦ ﺑﻴﻤﺎری ﺷﺎﻳﻊ در رواﻧﭙﺰشکی اﺳـﺖ و رﻳﺸﻪ آن اﺿﻄﺮاب اﺳﺖ. اﺧﺘﻼل وﺳﻮاﺳـﻲ ﺑـﻪ دو ﺷﻜﻞ ﻓﻜﺮ و ﻋﻤﻞ وﺳﻮاسی دﻳﺪه می ﺷﻮد. ﻓﻜﺮ وﺳﻮاﺳـی موجب اﻓــﺰاﻳﺶ اﺿــﻄﺮاب ﺷﺨــﺼﻲ ﻣــی ­ﺷــﻮد و ﻋﻤــﻞ وﺳﻮاسی اﺿﻄﺮاب ﺷﺨﺺ را ﻛﺎﻫﺶ میدهد ولی وﻗتی ﻓﺮد در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻞ وﺳﻮاسی ﻣﻘﺎوﻣـﺖ ﻣـی­ﻛﻨـﺪ اﺿﻄﺮاﺑﺶ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ­ﻳﺎﺑﺪ. اﻓﻜﺎر وﺳﻮاﺳـﻲ وﻗـﺖ ﮔﻴـﺮ ﺑـﻮده و در ﺑﺮﻧﺎﻣـﻪ ﻣﻌﻤـﻮل ﺷﺨﺺ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و رواﺑﻂ ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن ﻣـﺸﻜﻞ اﻳﺠﺎد ﻣﻲ­ﻛﻨﺪ.

برای مطالعه بیشتر مقالات اختلال مانیک و اختلال وسواس جبری را بخوانید.

نشانه اصلي وسواس، وجود وسواس هاي فكري و عملی مكرر و ناتوان كننده است. بانوی شهر در این مقاله شما را با تعریف اختلال وسواس فکری ، علل و روش های درمان آن آشنا می سازد.

وسواس فکری

انواع وسواس فکری

افكار، تصاوير ذهني پايدار و تكانه های ناخواسته و مزاحم كه معمولاً از جانب فرد به عنوان افكار، تصاوير و تكانه­ هاي ناسازگار، بي معني، ناپذيرفتني و مقاومت ناپذير تلقي مي شوند كه به پريشاني آشكار منجر می­ گردند. كيفيت مزاحم و نامناسب وسواس فكري تحت عنوان خود ناهمخوان « Ego-Dystonic» ذکر می­ گردد و اين پديده حاكي از آن است  كه فرد مبتلا با اينكه با محتواي وسواس فكري بيگانه است وآن را تحت كنترل خود نمي داند، اما قادر به تشخيص اين نكته است كه وسواس هاي فكري محصول ذهن خود او هستند و ازخارج تحميل نمی­ شوند.

وقتي اختلال وسواسي فكري اتفاق مي افتد با اضطراب، احساس هاي ناراحتي و خنثي سازي (جبران) همراه است خنثي سازي اغلب شكل رفتار اجباري همانند شستن و يا وارسي كردن به خود مي گيرد.

وسواس­هاي عملي، رفتارها يا پاسخ­هاي ذهني تكراري، قالبي و قصدمندانه­­اي هستند كه بيمار از نظر ذهني، براي عمل كردن به آنها احساس اجبار مي­كند و غالباً دربرابر آنها مقاومت مي­نمايد. وسواس هاي عملي اغلب به وسيله وسواس­هاي فكري تحريك و ايجاد مي شوند و چون مي توانند اضطراب يا آشفتگيِ ناشي از وسواس را، سريع اما گذرا، کاهش دهند، تقویت میشوند

معیار های تشخیصی اختلال وسواس فکری – عملی در DSM V

A) وسواس فکری (Compulsion)یا عملی (Obsession) یا هر دو:

وسواس ­های فکری به وسیله(1)و (2) تعریف شده­ اند:

(1) افکار،امیال، یا تصورات عودکننده و مداوم که در برخی مواقع هنگام این اختلال ،بصورت مزاحم و ناخواسته تجربه می­شوند، و در اغلب افراد، اضطراب یا ناراحتی محسوس ایجاد می­کنند.

(2) فرد سعی می­کند این افکار، امیال، یا تصورات را نادیده بگیرد یا متوقف کند، یا آنها را با افکار یا اعمال دیگر بی اثر کند(یعمی انجام دادن وسواس عملی)

وسواس­های عملی به وسیله (1) و (2) تعریف شده ­اند:

(1)رفتارهای تکراری (مثل دست شستن،منظم ساختن اشیا،وارسی کردن) یا اعمال ذهنی تکراری (مثل دعا و استغاثه،شمارش،تکرار کلماتی در سکوت) است که فرد احساس کند در واکنش به یک وسواس،یا طبق قواعدی که حتماً باید اجرا شود،مجبور است که انجام دهد.

(2) هدف از انجام این رفتار ها یا اعمال ذهنی این است که از رنج و عذاب فرد کاسته یا پیشگیری شود یا از وقوع واقعه یا موقعیت وحشتباری ممانعت به عمل آید،منتها این رفتار ها یا اعمال ذهنی با آنچه که برای پیشگیری یا خنثی کردنش طراحی شده اند،ارتباطی واقع گرایانه ندارد یا آشکارا افراطی اند.

(B) وسواس ­های فکری و وسواس های عملی وقت گیرند(مثلاً هر روز بیش از یک ساعت طول می­کشند) یا ناراحتی قابل ملاحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های دیگر عملکرد ایجاد می­کنند
(C) نشانه های وسواس فكری – عملي ناشی از تاثیرات فیزیولوژیکی مواد ( مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی نیست.
(D) این اختلال با نشانه ­های اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمی­شود(مثل نگرانی بیش از حد، همچون در اختلال اضطراب فراگیر: اشتغال ذهنی به ظاهر، همچون در اختلال بدشکلی بدن;مشکل دور انداختن یا دل کندن از اموال، همچون در اختلال ذخیره کردن، موکنی همچون در اختلال موکنی، پوست کنی).

علل اختلال وسواس فکری

سبب شناسی

وسواس همانند ساير بيماري هاي رواني نتيجه تركيب عوامل مختلف زيستي، رواني واجتماعي مي باشد.

با اين حال، افراد مختلف با علائم ونشانه هاي متفاوت مي توانند تركيب گوناگونی از عوامل را داشته باشند و همين امر، شناخت و مشخص كردن علت بيماري را بسيار پيچيده مي كند.

ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﺘﻌﺪدي درﺻﺪد ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻋﻠﻞ ﻣﻮارد دﺧﻴﻞ در اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎري ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﻋﻮاﻣﻞ ارﺛﻲ ﻧﻴﺰ در اﺑﺘﻼء ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎري ﻧﻘﺶ دارﻧﺪ و ﺑﻌﻀﻲ از ﺑﺴﺘﮕﺎن درﺟﻪ اول ﺑﻴﻤﺎران وﺳﻮاس ﻧﻴﺰ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎري ﻣﺒﺘﻼ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﮔﺎﻫﻲ ﺷﺮوع ﺑﻴﻤﺎري ﺑﻌﺪ از ﺑﺮوز ﺣﺎدﺛﻪ اي ﻣﺜـﻞ ﺑﻴﻤـﺎري، ﺣـﺎﻣﻠﮕﻲ و ﺿﺮﺑﻪ روﺣﻲ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻣﺴﺎﻳﻞ رﻓﺘﺎري از ﺟﻤﻠﻪ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﺑﻪ ﻛﻮدﻛﺎن ﺟﻬﺖ رﻋﺎﻳﺖ ﺗﻤﻴﺰي و  ﺷﺴﺘﺸﻮي ﻓﺮاوان، ﻧﻴﺰ ﮔﺎﻫﻲ ﺳﺒﺐ ﺑﺮوز ﻋﻼﻳـﻢ وﺳـﻮاس در ﺑﺰرﮔﺴﺎﻟﻲ ﻣﻲ ﮔﺮدد.

مدل ژنتيكی

تحقيقات نشان داده اند كه پنج درصد افراد بسيار نزديك به فرد مبتلا به اختلال وسواس فكري در مراحلي از زندگي داراي علائم ونشانه هاي وسواس بوده اند. در واقع مي توان گفت كه علايم ونشانه هاي وسواسها در ده تا پانزده در صد افراد بسيار نزديك فرد مبتلا به اختلال وسواس فكری -عملي ديده مي شود. بنابراين می توانيم بگوييم كه در اين زمينه عوامل ژنتيكي بيش از عوامل اجتماعي دخالت دارند. حتي اگر افرادی به طور ژنتيكي مستعد مبتلا شدن به اختلال وسواس فكری باشند، بايد اين استعداد به وسيله عوامل اجتماعي جرقه زده باشد واگر شرايط زندگي اجتماعی خوب باشد ممكن است فرد هرگز به وسواس مبتلا نشود.

وسواس فکری

 الگوی زیست شناختی اختلال وسواس فکری

به طور کلی در حال حاضر، دو خط عمده پژوهش های زیست شناختی بسیار امید بخش به نظر می رسند: یکی از این خطوط بر سطح پایین فعالیت سروتونین در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – عملی تاکید می کند خط دیگر، کنش وری نابهنجار نواحی کلیدی مغز را بر جسته می سازد.

نظريه روانكاوی درباره ی اختلال وسواس فکری

بر طبق اين نظريه، نوروز وسواس فكري در مرحله دوم رشد (رشد مقعدي) كه طي آن آموزش تخليه صورت مي گيرد آغاز مي شود. شخص مبتلا به اختلال وسواسي فكري-عملي حتماً در اين مرحله مشكلاتي داشته كه بعداً منجر به خصوصيات خشكي،كنترل افراطي،برنامه ريزي و ديگر صفات يا رفتارهاي وسواسي فكري-عملي بررسي كردند

دیدگاه شناختی – رفتاری

بر اساس این نظریه یک محرک یا رویداد خنثی به دلیل همخوانی با یک واکنش اضطرابی می تواند به شکل یک محرک منزجر کننده (یعنی رویدادی نا مطبوع) در آید. سپس فرد می آموزد که برای کاهش اضطراب، از این رویداد منزجر کننده شرطی شده اجتناب کند. این رفتار اجتنابی به علت عدم بروز رویداد منزجر کننده مورد انتظار (عامل دوم) تقویت (به طور منفی) می شود.

وسواس فکری

نظريه يادگيری و مدل های شرطی سازی

نظريه يادگيري دو عاملي ماورر بر این فرض استوار است كه افكار وسواسي به اين دليل ايجاد اضطراب مي كنند كه در تجربه فرد آن افكار با محركهاي اضطراب بر انگيز غير شرطي همراه بوده اند. لذا افكار وسواسي ايجاد اضطراب شرطي مي كنند، كه كاهش آن براي فرد تقويت كننده است. اعمال وسواسي به اين دليل ايجاد و نگهداري مي شوند كه موجب كاهش اضطراب مي شوند. اين اعمال وسواسي از طريق زنجيره اي كردن پاسخ، ساخت مي يابند. بنابراين عامل اول شرطي سازي كلاسيك پاسخ اضطرابي است،وعامل دوم شرطي سازي ابزاري رفتار وسواسي است كه از طريق كاهش اضطراب تقويت مي شود (يعني تقويت منفي).

درمان اختلال وسواس فکری

درمان وسواس می تواند به 2 صورت دارویی و غیردارویی و یا توام با هم انجام گیرد كه معمولاً بهترین جواب را زمانی خواهیم داشت كه این 2 نوع درمان را در كنار هم داشته باشیم.

داروهای مهم وسواس که توسط پزشک یا روانپزشک تجویز می شوند عبارتند از:

1- قدیمی ترین داروی وسواس كه هنوز هم یكی از موثرترین آنها، کلومی پرامین است كه در حقیقت یكی از داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای می باشد.

2- داروهای اختصاصی مهاركننده بازجذب سروتونین مثل فلوكیستین و به طور اخص فلووكسامین و سرتراسین.

3- اگر داروهای 2 گروه اول و دوم پاسخ ندهند، داروهای دسته سوم را به این داروها اضافه می كنیم؛ این داروها شامل: باسپیردن، كلونازپام و حتی داروهای آنتی سایكوتیك مثل هالوپیریدول، پیموزاید و رسپیریدون هستند و حتی گاهی از لیتیوم.

وسواس فکری

ﺗﺄﺛﻴﺮ درﻣﺎن فراشناختی بر وسواس فکری

ﺗﺄﺛﻴﺮ درﻣﺎن ﻫﺎي ﺷﻨﺎختی -رﻓﺘﺎری (CBT) در اﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎري ﺑﺴﻴﺎر زﻳﺎد اﺳﺖ، اﻣﺎ ﻳﻜﻲ از ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎی اﺳﺎﺳﻲ، اﻳﺠﺎد درﻣﺎنﻫﺎي ﻣﺆﺛﺮ، ﻓﻮري و ﻗﺎﺑﻞ دﺳﺘﺮس ﺑﺮاي ﺑﻴﻤﺎران ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﻋﻠﻴﺮﻏﻢ ﺑﻬﺮهﮔﻴﺮی از درﻣﺎنﻫﺎی قبلی، اﻣﺮوزه روش ﺟﺪﻳﺪﺗﺮی ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻣﺪاﺧﻼت درﻣﺎنی اﻓﺰوده ﺷﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ درﻣﺎن ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ  ﻧﺎم دارد.

ﻣﺪل  ﻓﺮاﺷﻨﺎختی

ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺖ ﺑﻪ ﺑﺎورﻫﺎ و ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎﻳﻲ اﺷﺎره دارد ﻛﻪ ﺑﺮاي ارزﻳﺎﺑﻲ، ﺗﻨﻈﻴﻢ و ﻳﺎ ﺑﺮرﺳﻲ و ﺑﺎزﺑﻴﻨﻲ ﻓﻜﺮاﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﺷﻮد. باورﻫﺎي ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﻛﻨﺘﺮل اﻓﻜﺎر و ﻧﻴﺰ اﻫﻤﻴﺖ اﻓﻜﺎر، ﺑﻪ ﻃﻮر وﻳﮋه اي در ﮔﺮوه ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻔﻜﺮ دﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪي ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ.روﻳﻜﺮد ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎور اﺳﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺑﻪ اﻳﻦ دﻟﻴﻞ در دام ﻧﺎراﺣﺘﻲ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﺎر می شوند که فراشناخت های آنها در برابر پاسخ دهی به تجربه های درونی، ﺑﻪ اﻟﮕﻮﻳﻲ ﻣﻨﺠﺮﺷﻮد ﻛﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺪاوم ﻫﻴﺠﺎن ﻣﻨﻔﻲ و ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺑﺎورﻫﺎي ﻣﻨﻔﻲ در اﻳﻦ اﻓﺮاد ﻣﻲ ﮔﺮدد. اﻳﻦ اﻟﮕﻮ ﺳﻨﺪرم ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ـ ﺗﻮﺟﻬﻲ (CAS) ﺧﻮاﻧﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻧﮕﺮاﻧﻲ، ﻧﺸﺨﻮار ﻓﻜﺮي، ﺗﻮﺟﻪ ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺷﺪه و راﻫﺒﺮدﻫﺎي ﺧﻮدﺗﻨﻈﻴﻤﻲ ﻳﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ی  ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎراﻧﻪ اي ﻣﻲ ﺑﺎﺷﺪ، در اﻳﻦمدل ﻓﺮد ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ OCD در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻳﻚ  راه اﻧﺪاز ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ً ﻳﺎ ﻳﻚ ﻓﻜﺮ، ﻣﻴﻞ یا اﺣﺴﺎس اﺳﺖ، دﭼﺎر ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻲ ﻣﻲ ﺷﻮد.

ﺑﻪ ﻃﻮرکلی، اﺳﺎس درﻣﺎن وﺳﻮاسی اﺧﺘﻼل – عملی، ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﻣﺪل ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻋﺒﺎرت اﺳﺖ از :

ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻃﻴﻒ ﺑﺎورﻫﺎي ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ در آﻣﻴﺨﺘﮕﻲ

ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺑﺎورﻫﺎي ﻧﺎﻛﺎرآﻣد راﺟﻊ ﺑﻪ آﻳﻴﻦﻣﻨﺪی ﻫﺎ

اﺻﻼح و ﺑﻬﺒﻮد ﺷﻴﻮه بکارﮔﻴﺮي ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎي دروﻧﻲ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺒﻲ ﻛﻪ ﻣﻼك ارزﻳﺎﺑﻲ ﻫﺎ و راﻫﻨﻤﺎﻳﻲ رﻓﺘﺎر ﻗﺮار میﮔﻴﺮﻧﺪ.

اﻳﺠﺎد شیوه ﻫﺎي ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاي راﻫﻨﻤﺎﻳﻲ رﻓﺘﺎر و اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻬﺎرت ﻫﺎي ﻫﻮﺷﻴﺎري ﻓﺮاﮔﻴﺮ.

مطلب را به اشتراک بگذارید

مقالات مرتبط را بخوانید

بدون دیدگاه